هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

خورشید من

طول عمرت

هلیای زیبای من! آن هنگام که بر عکسهای  مدت عمر زیبایت نظر انداختم دریافتم که آن لحظه های ناب عاشقانه من و تو چه زود گذشت ! همه عکسهایم در کنار نازنین هلیا مملو از عشق است و مادری . حلوای زندگی من فقط بودن توست . باش تا برایت مادری کنم بهترین نعمت خدایی .... هلیا در چهل روزگی ...
11 مهر 1391

یک روز سخت ...

هلیای من ! دختر قشنگم  نمی دانی  چقدر قلبم از ضجه ها و بیقراری هات تکه تکه شده . عزیز مادر نور چشمم چه روز سنگینی برای هر دوی ما بود . فرشته ام آرام جانم خوابیدی اما این ناله هایی که می کنی آتش به جانم می اندازد نمی دانم از درد ندیدن پدر است یا درد جسم است  . نازنینم گنجی گرانبهاتر از تو ندارم . خیلی ناراحتم چند وقتیست که از برنامه هامون دور ماندیم از رنگ از خانه بازی . دخترم این هفته قول می دهم برایت متفاوت باشد . شیرینی بوسه ات را حس می کنم .گل باطراواتم چه کسی مهمتر از تو ؟ روز سختی داشتی میفهمت !  پدر نبود و مادرت هم درگیر مهمان . من با قلبم مادر شدم  و حال قلبم از دردت فوران کرده همچون یک آتشفشان  . ما...
7 مهر 1391

17 ماهگیت گلباران

اول مهر است بوی مشق و مداد و صف کلاس ها می آید . چه بوی خوشی دارد به یاد آینه قران های مادرم به یاد عکسهای اول مهر به یاد خواهرا و برادرم . نازنینم دومین پاییز زندگیت فصل برگریزان خدا از راه رسید  . هفده ماهگیت مبارک ! هلیای دردانه ام بودنت زیبایی فصل مورد علاقه ام را چند برابر می کند . ذوق را در من زنده می کنی . هلیای مادر !  دلخوشم که هستی و با مدرسه رفتنت خاطراتاتم را زنده می کنی . صبر کن عجله ای بر بزرگ شدنت ندارم قدم به قدم بزرگ شو دخترم ....
2 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد